دین پس از مرگ

به دین معتقدی و دین تو عبارت است از یک نیرویی که ترا از دنیا و از پیش از مرگ غافل می کند و همه دلهره و وسواس و ترس و کوشش و مسئولیت و تلاش ترا متوجه مرگ و بعد از مرگ می کند و من به عنوان جوان امروز، روشنفکر امروز، تحصیلکرده امروز به « پیش از مرگ »کار دارم و دین تو هیچ سخنی درباره پیش از مرگ به من نگفته .

به تو هم نگفته. تو هم نمی دانی. تو می گویی این عقاید و اعمال دینی من به این درد می خورد که جواب نکیر و منکر را بدهم . وقتی سرم را در گور بر خشت و خاک لحد گذاشتم در آنجا فوایدش روشن می شود ، اثرش آشکار می شود و مزد و اجر کارهایی که در دنیا کرده ام در آنجا به دستم می رسد .

 می گویم راست است ، اما برای پیش از مرگ – که ما در ذلت و در فقر و نیازمندی جان می دهیم- دین تو چه دارد ؟ هیچ چیز

میترسم

من از این دل نگرانی های شبانه میترسم
من از این ذهن آشفتگی های پیوسته میترسم
من از این اشک های روانه میترسم
من از این هیاهوهای زمانه میترسم
من از این نا مهربانی های عاشقانه میترسم
من از این پیچیدگی های پرورانده میترسم
من از این نازک دلی های زنانه میترسم
من از این حکم های ناعقلانه میترسم
من از این دل بستگی های صادقانه میترسم
من از این خیال های من بی تو میترسم.