سحر را مهمان طلوعم
روزم را مهمان خورشید
و افطارم را کنار غروب
خسته و بی نیاز از هر چه که نام انسان بر خود گذاشته و نگذاشته
گریه کردم گریه کردم
اما دردمو نگفتم
تکیه کردم به غرورم، تا دیگه از پا نیفتم
چه ترانه بی اثر بود، مثه مشت زدن به دیوار
من به قله می رسیدم، اگه هم ترانه بودیم
صد تا سد رو می شکستم، اگه تو بهانه بودی …
اگه تو ترانه بودی … اگه تو بهانه بودی …
اولین فصل شکستن، آخرین خدانگهدار ......
تموم شدن همیشه سخته
تموم شدن یه دوستی
نموم شدن یه عمر
تموم شدن یه شغل
تموم شدن یه عشق
تموم شدن یه سریال تلویزیونی
تموم شدن یه فصل
تموم شدن خودت
تموم شدن یه اعتماد
تموم شدن همیشه سخته